می گویند وقتی توی می آیی

گیرایی نگاهت خورشید را در خود گم می کند

وقتی نفس می کشی هوای زندگی در هوا جاری می شود

وقتی راه می روی همه ریشه داران انگیزه رشد پیدا می کنند

می گویند وقتی تو می آیی

زندگی خود را تازه پیدا می کند

جهان حس حضور می یابد

قصه عشق به معنا می رسد

می گویند وقتی تو می آیی

زمین و زمان زیباترین آهنگی که در هستی وجود دارد می نوازند

دلتنگی ها خود را در نیستی پنهان می کنند

و مهربانی آنچه دارد در طبق اخلاص می گذارد

وقتی می آیی

احساس تنهایی می میرد

و سایه ات تاریکی تلخ بی کسی را در خود گم می کند

وقتی تو می آیی جمله ی دوستت دارم ساده بیان می شود

محکم ریشه می کند و شکوفا می شود

وقتی توی می آیی غم از هستی ساقط می شود

او که دوستش دارم  بر شانه ی من تکیه می کند و من بر شانه ی او

بی آنکه ترسی از چشمان نا محرم باشد

تو می آیی تو می آیی و من وحشت را ، درد را ، شکست را

و تمام آنچه مرا از آرامش دور می کند را فراموش می کنم

گویی از آغاز نبوده اند

پس کجایی که دلم در حسرت اینهمه خوشی مانده است

بیا ، بیا

من دلتنگ توام دلتنگ توام .

من در آرزوی تو ام در آرزوی تو.